خیلی وقته که واسم نامه ندادی /نه نگاهی نه پیامی و نه یادی
خیلی وقته که واسم پری نگفتی/ واسه مشکلام راه حل نگفقتی
خیلی وقته دیگه چشمک ستاره /شبا دوری مو به یادت نمیاره
خیلی وقته که نکردی هیچ سوالی/که ببینی دل من پره یا خالی
خیلی وقته که ازت خبر ندارم /خیلی وقته رو دلت اثر ندارم
خیلی وقته پیش چشم تو بدم من/ببینم مگه بهت حرفی زدم من؟
واست امشب فال مولانا گرفتم/می دونم نمی گیرن اما گرفتم
در اومد قصه ی نی درد جدایی/منو کاش ببخشی اما بی وفایی
خیلی وقته ننوشتی توی نامه/دوس دارم عاشقی تو بدی ادامه
خیلی وقته اسممو صدا نکردی / آخر نامه واسم دعا نکردی
خیلی وقته منم از دست تو خستم/چمدوون دل دیوونمو بستم
خیلی وقته رسیدم به این حقیقت/اونجاها انگار عوض شده سلیقت
راستشو بخوای دلم واسه خودم سوخت/که یه عمرچشای خسته شو به در دوخت
هیچکی از رفتن من غصه نخورد
هیچکی با موندن من شاد نشد
وقتی رفتم کسی قلبش نگرفت
بغض هیچ آدمی فریاد نشد
وقتی رفتم کسی غصش نگرفت
وقتی رفتم کسی بدرقم نکرد
دل من میخواست تلافی بکنه
پس چشه هیچ کسی عاشقم نکرد
وقتی رفتم نه که بارون نگرفت
هوا صاف و خیلی هم آفتابی بود
اگه شب میرفتم و خورشید نبود
آسمون خوب میدونم مهتابی بود
دم رفتن کسی گفت سفر بخیر
اما اون وقتی رسید که قلب من
همه آرزوهاشو باخته بود
چهره هیچ کسی پژمرده نبود
گلا اما همه پژمرده بودن
کسائیکه واسشون مهم بودم
همه شاید یه جوری مرده بودن
وقتی رفتم کسی غصش نگرفت
دل من میخواست تلافی بکنه
پس چشه هیچ کسی عاشقم نکرد