کاش بودی .....
قدر آدم هارو بدونین ......... قبل رفتنشون ..........
یاد همه رفته ها بخیر ........ آقاجونم ....... مادرم ........
قدر آدم هارو بدونین ......... قبل رفتنشون ..........
یاد همه رفته ها بخیر ........ آقاجونم ....... مادرم ........
در هرصورت خورشید زندگیم یه بار دیگه دور زمین اش گشت ........
اون لحظه شک نکن سرت رو روی پای خدا گذاشتی........... آروم بخواب که خدا حسابی هوات رو داره ........
این روز ها حکایت عجیبی داره ......... انگار زمان گاهی سر گذشتن نداره .......
نا نوشته ترین وهم آفرینش است
این را از تکه ای آهن آموختم
خمپاره ای
که هرگز عمل نکرد .....
۳۶۵ روز دیگه گذشت ..........
خدا آخر عاقبت بخیرم کنه .........
هیچ وقت تو زندگیم فکر نمی کردم که بخوام شاهد مرگ کسی باشم که حتی تب کردنش هم برام سخت بود .......
امسال سال تحویل مامان و بابای من پیشم نیستن ....... رفتن خونه خدا ....... شما قدر مامان باباهاتون رو بدونین و از بودن کنارشون لذت ببرید ...... از قول من هم سال نو رو بهشون تبریک بگین ........ برای من هم اون کنار های سفره تون جا باز کنید و یه یادی هم ازم بکنید ...... به خدا اینقدر خوشحال میشم .........
مواظب خوبی هاتون باشید که شما خوبترینید ........
سبز باشید
تکین . در واپسین ساعات برفریز سال هزار و سیصد و هشتاد و نه خورشیدی
امروز آخرین بیست و پنجم اسفند هشتاد و نه هست .......
امروز آخرین .......
چه قدر از پیشوند آخرین بدم میاد .......
هر وقت میاد پشت هر کلمه ای آدم یه جوری دلتنگ می شه .......
الان منم دلم تنگ شده ....... واسه خیلی روز های زندگیم ........ و آدماش ..........
ما را فقط به رسم رفاقت دعا کنید .......
امروز بارون اومد ....... تو قطره قطره اش تو رو دیدم ........